السَّلامُ عَلى عَبدِاللّهِ بنِ الحُسَینِ الطِّفلِ الرَّضیعِ…
بر روی دست باب تلظّی بهانه بود
او تشنه وصال خدای یگانه بود
تنها اگر به قطره آبی نیاز داشت
دریا ز چشم دختر زهرا روانه بود
پیش از قیام کرببلا بلکه پیش تر
حلقش برای تیر شهادت نشانه بود
لبهای او خموش ولی بند بند او
گرم دعا و زمزمه عاشقانه بود
حرم حضرت عبدالعظیم(ع)